جدول جو
جدول جو

معنی هفت یک - جستجوی لغت در جدول جو

هفت یک
(هََ یَ / یِ)
یکی از هفت بخش چیزی. سبع. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
هفت یک
یک جزو ازهفت جزوچیزی یک هفتم (7، 1) سبع
تصویری از هفت یک
تصویر هفت یک
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سفره ای که هنگام تحویل سال نو می اندازند و در آن هفت قسم خوردنی که حرف اول اسم آن ها سین باشد از قبیل سیر، سرکه، سیب، سماق، سمنو، سنجد، سبزی می گذارند و از آن به سلامتی و سعادت و سرسبزی تفال می زنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هفت صد
تصویر هفت صد
هفت بار صد، عدد «۷۰۰»
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هفت تیر
تصویر هفت تیر
نوعی سلاح گرم کوچک دستی که هفت فشنگ در آن جا می گیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هفت خط
تصویر هفت خط
شخص متقلب و حقه باز، هفت اقلیم، خطوط جام جم، هفت خط جام
هفت خط جام: خطوط جام جم، برای مثال هفت خط داشت جام جمشیدی / هر یکی در صفا چو آیینه ی جور و بغداد و بصره و ازرق / اشک و کاسه گر و فرودینه
فرهنگ فارسی عمید
(هََ)
دهی است از بخش حومه شهرضا. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا
(هََ یَ / یِ)
یک هشتم. یکی از هشت بخش هر چیزی. ثمن. (یادداشت مؤلف) ، (اصطلاح فقه) ارثی که زن صاحب اولاد از ترکۀ شوی برد. (از یادداشتهای مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هفت تیر
تصویر هفت تیر
سلاح آتشین کمری که جای هفت فشنگ دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت فلک
تصویر هفت فلک
هفت آسیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت لو
تصویر هفت لو
ورق دارای هفت خال (دربازی ورق)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت هیکل
تصویر هفت هیکل
هفت پیکر گواژ هفت سپهر، هفت اشکوب زمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفتادیک
تصویر هفتادیک
یک جزوی ازهفتاد جزو یک هفتادم (70، 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت آب
تصویر هفت آب
آب های بسیارومتنوع: (دهان بشست بهفت آب وخاک وتوبه کند بدست تو که نگوید چنین سخنهاباز) (کمال اسماعیل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفتمین
تصویر هفتمین
عددترتیبی برای هفت درمرحله هفتم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت جد
تصویر هفت جد
هفت پشت
فرهنگ لغت هوشیار
هفت رنگ ناغلا گربز، هفت کشور یا هفت خط جام. قدماجام (جام شراب و نیز جام جم) راباهفت خط مجسم میکردند که بترتیب ازبالابپایین عبارتست از: خط جور خط بغداد خط بصره خط ازرق خط ورشکر (اشک خطیره) خط کاسه گر خط فرودینه. توضیح ادیب فراهانی درین قطعه آنها را یادکرده است: (رخ برافروخت همچو آیینه آن پری پیکر سمن سینه پس زبحر خفیف بازآورد این گهرها درون گنجینه فاعلاتن مفاعلن فغلن درقدح کن شراب دوشیشه هفت خط داشت جام جمشیدی هریکی درصفا چو آیینه جوروبغداد وبصره وازرق اشک وکاسه گروفرودینه) (ادیب الممالک)، بسیارناقلا وحقه باز: (من میخواهم آبروی چندساله ترابباددهم یاتوخودت سیدمیران بااین زن هفت خطی که بخانه ات آوردی کخ)، (حروفیه) بعقیده فضل الله حروفی الف - خطوط چهره آدمی هفت خط راتشکیل دهند، خطوط سیاه، خطوط امیه: (چهارمژه هردوابرو موی سر هفت خطند ازخدای دادگر) ب - چین ها وعلایم مشخصه صورت (چهارمین پلک چشم دوچین طولی طرفین بینی که تا گوشه لب زیرین پایین آید چینی که لب زیرین رااززنخ جداکند. ج - ریش وسبلت هم دارای هفت خط میباشند خطوط ابیه، هفت اقلیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت ده
تصویر هفت ده
هفتاد (710 70) -2 زینت کرده آراسته
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه یا آنچه دارای هفت سر (راس) باشد، یا اژدهای هفت سر. اژدهایاساطیری، جهان: (جهان چون یکی هفت سراژدهاست کسی نیست کزچنگ ونابش رهاست) (اسدی)
فرهنگ لغت هوشیار
ازمشهورترین مراسم جشن نوروز نزدایرانیان آراستن هفت سین است وآن گردآوردن هفت چیز است که نام آنهابا حرف (س) آغازمیگردد. معمولا بین اشیا ذیل: سیب سیاهدانه سنجد سماق سیر سرکه سبزه (مراددانه های گندم وامثال آنست که قبلا دربشقابی یا کاسه ای کاشته وسبزکرده اند) سبزی سمنو هفت چیز را انتخاب کنند (غالبا سنجد سپستان سبزی سمنو سماق سرکه سیب) وقبل ازتحویل سال درسفره ای میگذارند (درگیلان خوانچه هفت سین درجشن عروسی نیزمرسوم است)، توضیح این سنت بسیارکهن بنظر میرسد. دررساله (نوروز) تالیف عمادالدین محمودشیرازی طبیب آمده: (وهفت سین که درنوروز خوردن آن سنت است: این است: هفت سلام (دراینجاهفت آیه قرآن راکه به (سلام) آغازشود نقل کرده امکان دارد که هفت سین (7 س) اشاره به هفت سینا (هفت مقدس) باشد (نظر آقای پورداود)، خودسفره مزبور رابامحتویات آن نیز هفت سین گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شصت یک
تصویر شصت یک
یک شصتم 60، 1 چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هشت یک
تصویر هشت یک
یک جزوازهشت جزو یک هشتم (8، 1) ثمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هفت بکر
تصویر هفت بکر
((~. بِ))
هفت سیاره، هفت اجرام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هفت خط
تصویر هفت خط
((~. خَ))
هفت خط نقش شده بر جام جم، آدم دانا، حیله گر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هفت خط
تصویر هفت خط
((~. خَ))
کنایه از هفت آسمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هفت در
تصویر هفت در
((~. دَ))
کنایه از هفت سیاره
فرهنگ فارسی معین
سفره ای که ایرانیان هنگام تحویل سال نو می اندازند و در آن هفت نوع محصول که با حرف «س» شروع می شود می چینند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از هشت یک
تصویر هشت یک
زکات
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از هیچ یک
تصویر هیچ یک
Neither
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از هیچ یک
تصویر هیچ یک
nenhum
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از هیچ یک
تصویر هیچ یک
ninguno
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از هیچ یک
تصویر هیچ یک
żaden
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از هیچ یک
تصویر هیچ یک
ни один
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از هیچ یک
تصویر هیچ یک
жоден
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از هیچ یک
تصویر هیچ یک
geen
دیکشنری فارسی به هلندی